زنده دل از چه رو بدن عالم نور میرود


جاهل مرده دل ز گور هم سوی گور میرود

طالب نشأه بقا سوی خدا روان شود


دستهٔ نشأه فنا سوی ثبور میرود

هرکه درین سرا بدید نشأه آخرت، بدید


در ره او ز پیش و پس رایت نور میرود

وانکه ز نشأه دگر کور بود درین سرا


چون برود ازین سرا هم کر و کور میرود

هر که ز تقویش لباس افسر علم بر سرش


وانکه بمعصیت تنید ناقص و عور میرود

هرکه ز کینه و حسد آتش خشم بر فروخت


او ز تنور آتشی سوی تنور می رود

سوی بهشت میرود هرکه باختیار مرد


قعر جحیم جا کند آنکه بزور میرود

هرکه بخشم مبتلا راست چو مار می شود


و آنکه اسیر حرص شد خوار چو مور میرود

غفلت فیض بین که چون غره گفتگو شده


ماتم خود گذاشته در پی سور میرود